«الی متی احارفیک یا مولای،والی متی و ای خطاب اصف فیک»
تاچه زمانی سرگردان تو باشم وتا کی وچگونه خطابی درباره تو توصیف کنم؟
زمستان خسته شد از بی بهاری جهـان می لرزد ازبی قراری
گمانـــــم جمعه ای باقی نمانده خدایاتابه کی چشم انتظاری
تنهایم و تنهاییم را با تو قسمت می کنم ای نازنین نگارم.
دلتنگم وسوز دل دارم؛ اما تحمل می کنم.
سحرگاهان از تو می گویم و شباهنگام با تو بسر می برم؛
ای تنها امیددرمیکده ی عشق.باده نمی نوشم؛من مست می نیستم؛مست
دیدارتوام.
وقتی تنهایی به سراغم می آید،می گریم،تا با گوشه چشمت به من
بنگری.
وقتی چشمانم کم سومی شوند و اشک ازرخسارم رهایی می یابدو تمام
روحم معطوف به تو می شود،
ملتمسانه تو را می خوانم که بیایی و تمام غبار دلتنگی و خستگی را
ازوجودم بربایی.
آن هنگام که دعای فرج را می خوانم وبا دست های خسته ام راهی به
سوی تومی یابم،
ولی جوابی از تو که همان آمدنت است از سویت نمی بینم،آنگاه با خودم
می گویم:
چقدر تنهایی؟ چرا نیامدی چشم نرگس؟
چرا نیامدی غم خوار تنهایی من؟مگر نمی گویندصدای همه را می شنوی؟
بیا ای سنگ صبورم و ای بود و نبودم.بیا که کاسه صبرم بسر شده
...وتمام آرزوهایم بی تو بربادرفته و من آرزوهایم را در آینه کدر روزگار گم
کرده ام.
قطعـــــــــــه گم شده از پر پرواز کم است
یازده بارشمــــــــــردیم و یکی بازکم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شـــرم زمین است که سربازکم است
دانلود موسیقی وبلاگ با کیفیت عالی
دانلود موسیقی جدید وبلاگ(الهه ناز)